پایان نامه ارتباط طرحواره ی نقص-شرم با رفتارهای پرخطر دانش آموزا
- تجارب اولیه زندگی
یکی از عللی که منجر به پیدایش طرحوارهها میشود، الگوهای مداوم تجارب آزار دهنده و ناکارآمد اولیه کودک و والدین، خواهر و برادرها و گروه همسالان در طی سالهای اولیه زندگی است هنگامی که افراد بزرگسال در موقعیتهایی قرار میگیرند که طرحوارههای آنها را فعال میکند، آنچه که معمولاً تجربه میکنند یک تجربه ناخوشایند از دوران کودکی خصوصاً در ارتباط با والدین است(یانگ و همکاران ،1386 ).
میلون 1981بر تأثیر تجارب منفی اولیه تأکید میکند:”تجارب مهم اوایل زندگی ممکن است هرگز تکرار نشود اما اثرات و نشانههایشان به جا میماند. آنها خاطرات ثبت شدهای هستند که اثرات پایداری دارند و به محرکهای درونی اضافه شده اند. هنگامی که ثبت میگردند،باعث میشوند اثرات گذشته به صورت بی وقفه ،گریز ناپذیر و پاکنشدنی ادامه یابند. باقیمانده تجارب گذشته بیشتر به صورت فعالانه در زمان حال مشارکت میکنند. آنها ویژگی وقایع فعلی را تعیین میکنند، شکل میدهند یا تحریف میکنند. آنها نه تنها حضور دارند بلکه می کوشند به تدریج تجارب تازه را با گذشته همساز کنند (یانگ،1384).
چهار نوع تجربه اولیه زندگی وجود دارد که منجر به تسهیل رشد طرحواره ها میشود.
- اولین آنها ناکامی ناگوار نیازهاست.کودک هنگامی این دسته از تجارب را تجربه میکند که محیط پیرامونش فاقد غنای کافی در مورد عناصر مهمی همچون محبت صمیمیت، ثبات، پذیرش و درک باشد.
- دسته دوم تجارب، مربوط به آسیبدیدگی یا قربانیشدن است. تجاربی مانند سوء رفتارهای جسمی و یا جنسی قرار گرفتن
- دسته سوم از تجارب اولیه زندگی اشاره به آن دسته از تجاربی دارد که در ارتباط با ارضاء بیش از حد نیازهای مختلف کودک و توجه افراطی والدین به آنها می باشد. این دسته از تجارب مانع از رشد استقلال و خودمختاری در کودک میشوند
- چهارمین دسته از تجاربی که منجر رشد طرحوارههای ناسازگار اولیه میشوند، تجارب مربوط به درونیسازی انتخابی کودک با دیگران مهم است. کودک در جریان این نوع تجربیات آن دسته از افکار، احساسات، تجربیات و رفتارهای مهم دیگران (که غالباً همان والدینشان میباشند)که خودش انتخاب میکند را، درونسازی کرده و با آنها همانندسازی میکند. آنچه نقش اساسی را در این انتخاب بازی میکند، خلق وخوی عاطفی کودک است (یانگ و همکاران،2003).