2-1-5-2- حوزه دوم ؛ خودگردانی و عملکرد مختل
عدم ارضاء نیاز به خودگردانی ، صلاحیت و احساس هویت منجر به شکل گیری طرحواره های مربوط به این حوزه می شود.خانواده هایی که بیش از حد از کودک محافظت میکنند و یا به هر دلیلی مانع از رشد و استقلال وی می شوند ، زمینه ساز مناسبی برای رشد طرحواره های مربوط به این حوزه اند.
- وابستگی / بیکفایتی(DI)[1]: باور به اینکه فرد قادر نیست بدون کمک از سوی دیگران مسؤلیت های روزمره خود نظی حل مشکلات روزانه،تلاش برای قضاوت خوب و تصمیم گیری صحیح و … را بطور قابل قبولی انجام دهد .این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شود.
- آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری(VH)[2]: ترس افراطی از احتمال وقوع نزدیک یک حادثه که فرد قادر به جلوگیری و کنترل آن نیست. مانند سوانح پزشکی(سکته قلبی،ایدز)،وقایع هیجانی(دیوانه شدن) ویا سوانح محیطی(قربانی جنایت شدن،زمین لرزه).
- خود تحول نیافته / گرفتار (EM)[3]: ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی (اغلب والدین)،به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی.غالباَ اعتقاد بر این است که هیچ یک از افراد گرفتار ، بدون حمایت دیگری ، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند.فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد
- شکست(FA)[4]: افرادی با این طرحواره خود را فردی شکست خورده می پندارند و شکست برایشان امری اجتناب ناپذیری است،در مقایسه با همسالانشان در حوزه های پیشرفت (تحصیل،شغل،ورزش و…) احساس بی کفایتی می کنند.اغلب شامل این باور است که شخص دیوانه ،نادان و بی لیاقت است.
[1] . Dependence/Incompetence
[2] . Vulnerability to Harm or Illness
[3] . Enmeshment/Undeveloped Self
[4] . Failure