پایان نامه ها و مقاله های ارشد

پایان نامه ارتباط نگرش مذهبی ،خود پنداره و حمایت اجتماعی با رضای

    نظر

2-1-2 کارکردهای دین و ضرورت وجوه دین

نهاد دین سه نوع رابطه با کل جامعه دارد. ایدئولوژیک، انتقال فرهنگی و ماوراء الطبیعی. ادیان همیشه متفکل امور اعتقادی جامعه خویش بوده اند و تلاش کرده اند با سامان دادن به یک نظام اعتقادی، نیاز مردم را به این گونه امور پاسخ دهند. البته این نظام ها اشکال متنوعی داشته اند و باورهای عرضه شده توسط آنها در سطوح مختلفی از تساهل، یکه تازی، جزمیت، انحصار،تکثرگرایی، عاطفه و احساس، بیان هنری و مانند آنها قرار می گرفته اند.درگذشته نهاد دین هم متفکل آموزش مذهبی و غیرمذهبی جامعه بود و هم کار انتقال فرهنگی را انجام می داد، روحانیون پیش از همه چیز و همه کار، معلم مردم بودند و در مسائل مختلف به آنها رجوع می شد. کارکرد سوم نهاد عرضه تصویری از یک جهان ماورانی و فراهم کردن تجربیاتی ناشی از وجود ارتباط با آن جهان است. ارتباط این امر مقدس را می توان جوهره دینداری فرد خواند. کارکرد نهادهای دینی سامان دادن به این تجربیات و به وجود آوردن احکام و دستورالعمل هایی است که این تجربیات را تداوم بخشید(محمدی، 1382). علامه طباطبائی کارکرد اجتماعی دین را در حفظ نظم و بنیادهای جامعه می داند. از نظر علامه ((دین)) حافظ و ضامن اخلاق فاضله در جامعه و علت اصلی جلوگیری ازهوی وهوس انسانی  است و در چنین جایگاهی برای دین است که نظم و انتظام جامعه باقی مانده و شیرازه جامعه از هم نمی گسلد(طالبان،1380).   آلبورت[1] (1950) مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف می کند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی بهترین زمینه را برای شخصیت سالم آماده می کند. اما به این نکته نیز توجه داردکه اینطور نیست که تمام کسانی که ادعای مذهبی بودن دارند، دارای شخصیتی سالم هستند.

قرآن مجید ضرورت وجود دین را پاک کردن انسان ها از پلیدی، شرک و آموختن آموزه های اساسی دین و بیرون آوردن آدمیان از تاریکی افکار وهم آلود می داند.(آل عمران؛ آیه 164). علامه طباطبایی فایده دین را اصلاح فرد و جامعه دانسته است. به این ترتیب که دین در نتیجه پیمان که میان زندگی وخدای متعال به وجود می آورد در همه اعمال فردی و اجتماعی برای انسان مسئولیت خدایی ایجاد کرده و از آنجا که در اعتقادات پیروان  ادیان الهی، خدای متعال با قدرت و علم پایدار خویش از هر جهت به انسان احاطه دارد، به هر گونه فکری که در سرپروراندو رازی که در دل داشته باشد،کاملاً آگاه است و چیزی بر وی پوشیده نیست(طالبان،1380  آدمی در زندگی خود همواره واقعیت هایی مانند شکست، ناکامی،بی عدالتی و رنج را تجربه می کند. مرگ برای او نیز یکی از دشوارترین و حتمی ترین تجربه هاست. وجود شرور در این چهان نیزاز تجربه های دائمی اوست. دین در واقع ، تلاش آدمی است برای نسبی نمودن و از مطلقیت انداختن شروری که مطلق انگاشته می شوند. بدین شیوه که رنج و شر را بخش لازمی از یک خبر و نیکی مطلق و بزرگتر معرفی می کند.دین به آدمی دیدگاه تازه ای برای نگریستن به مسائل و مشکلات می بخشد و بدین شیوه که رنج و شر را بخش لازمی از یک خبر و نیکی مطلق و بزرگتر معرفی می کند. و بدین طریق از تأ ثیر رنج افزا و زیانبار آنها می کاهدیا ریشه غم و درد را از بن می کند.دین ترس، ناکامی، دشمنی و رنج ها را چنان برای آدمی تفسیر  می کند که آدمی با نشاط و امیدوار به کام مشکلات فرو رود و برای مواجهه با آنها آماده شود. دین آدمی را از فردیت خویش بیرون می برد و او را وادار می سازد تا به روابط اجتماعی،مشکلات دیگران و خیر جمعی نیز بیندیشد و بکوشد تا دیگران نیز بتوانند به  آرمان ها و خواسته های خود برسند.دین از آدم شکست خورده و ترسیده و غمزده و نومید موجودی امیدوار و با نشاط و فعال و فداکار می سازد که در راه دیگر همنوعان آماده ایثاراست(کلیم کیت و دیگران به نقل از همتی، 1379).

[1] Albort

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل پایان نامه می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 لینک متن کامل پایان نامه